با دامَنی از شکوفه ها

با دامَنی از شکوفه ها

در طلاییِ دشت های فرآخ، خواهم دَوید ...^-^
با دامَنی از شکوفه ها

با دامَنی از شکوفه ها

در طلاییِ دشت های فرآخ، خواهم دَوید ...^-^

از اون حرفاى خوب

یه چیزایى رو خودمون میدونیم ولى

انگار تا از بقیه نشنویم نمیتونیم باورش کنیم !

یه نفر از یه نفرِ دیگه نقل کرد:

"خودمون خیلی جاها که دلمون میخواد

نمی تونیم بریم ،

ولی فکرمون رو که میشه جاهای خوب بفرستیم ..."

و من بعد از خوندن این جمله ،

به شدت احساس نادانى کردم !

چون حقیقته ! حقیقتِ محض !

ما آدما دائم اعتراض میکنیم که چرا موقعیت هاى خوبى که باید داشته باشیمو نداریم !

بخاطر هر شکست و ناامیدى و ناکامى ،

فراهم نبودنِ شرایط و وسائل و لوازمِ کامیابى و 

محدودیت و ناتوانىِ غیر ارادى و غیره و غیره رو 

مقصر میدونیم !

اما حتى قدرت استفاده و کنترل فکرمونو هم نداریم !

اینکه دیگه دست خودمونه هان ؟!

نه محدودیتى واسش هست نه ممنوعیتى !

فکرِ خودمونه ! مالِ ماست و ما مختاریم که به هر جهتى و سویى که دلمون میخواد به پرواز درش بیاریم !

اما من و امثالِ من چیکار میکنیم ؟!

بدترین ، تاریکترین، سیاهترین و ظالمانه ترین افکارو به خودمون تحمیل میکنیم !

اسمش اگه خودآزارى نیست پس چیه ؟!

خودمون بدترین ها رو به خودمون تحمیل میکنیم 

و انتظار داریم دنیا بهمون خوبى کنه !

چه پر توقع  !!!

اینجاست که اون جمله ى نقل شده ى اول پستُ باید طلا بگیریم !

^_^