یه حسایی ،
یه جاهایی ،
میمونن ...
منتظرِ روزی که برگردی ...
تا دوباره ، یه لحظه
یه حال
یه روزِ خاصُ
برات تداعی کنن...
طوری که انگار خیلی دوره ...
و خیلی نزدیک ...!
"موسیقی" ...
یه "عطر" ...
یه "صدا" ، "لحن" ...
حتی نوع "نورِ" یه محیط ...
بعضی وقتا میرم !...
تو یه دنیای دیگه !
یه دنیای دیگه ...
که یه زمانی ، جزئی از این دنیا بوده ...
اما الان ،
انگار یه تیکه ی جدا افتاده ...
یه بخشِ مجزا !
یه چیز جداگانه ست ...
انقد این حرفات برام قابل لمسه که نگو
حتی یه پستی شبیه این پستت، توی وبلاگم دارم...در این حد
بعععلهههههههه ...
در اینکه ما شباهت هایی به هم داریم ...
شکی نیست !
شباهت هایی زیرپوستی و حتی گاهی مخوف !
مثل ایده آل گراییِ سابق و جنونِ بی ثباتیِ حاضر !