با دامَنی از شکوفه ها

با دامَنی از شکوفه ها

در طلاییِ دشت های فرآخ، خواهم دَوید ...^-^
با دامَنی از شکوفه ها

با دامَنی از شکوفه ها

در طلاییِ دشت های فرآخ، خواهم دَوید ...^-^

گاهی وقتا

دلم واسه همه حسآیی که روزی تجربه کردم

تنگ میشه ...

خیلی تنگ ...

خِی - لی  تَن - گع ...

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 1 اردیبهشت 1399 ساعت 00:18 http://Sooskesiah.blogsky.com

منم دلتنگ میشم...
اما چند وقتیه دلتنگیام از جنس جدیدی شدن!
قبلا بیشتر ازینکه دلتنگ خاطرات بشم، دلم برای آدمای درون اون خاطرات تنگ میشد اما الان توی اکثر مواقع دلم فقط برای خاطرات تنگ میشه...

دلتنگی برای من بیشتر شبیه یه کابوس شده !
جوریه که انگار توی آینده نشستم و دارم به امروزم نگاه میکنم و حسرت میخورم ...
یکی نیست بهم بگه لعنتی تو اینجایی ...
این-جا
توی این امروزِ کوفتی ...
آینده ای در کار نیست !
شاید اصلا تا رسیدن اون آینده تو تموم شدی .
زارت .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد